دل نوشته ای برای مامانم

ساخت وبلاگ
سلام مامانتبریک بگم ؟من که از تو دورم، من که با تو غریبم. من که خیلی وقته ازت فاصله گرفتم. تبریک بگم ؟؟حتی امروز فکر هم نکردم، اما الان فقط به یه چیز فکر کردم. به یه خاطره ی کوچولو. به یه پسر بچه کوچو دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38

سلام ماماندلم گرفته، ینی روم نمیشه که بگم دلم گرفته ...خسته شدم از این سنگینی. دلم می خواد انقدر سبک بشم که همراه باد برم. کجا، نمیدونم، فقط برم ...از بغض هام فاصله بگیرم. راستی مامان !!چرا من مرد نیس دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38

سلام مامان 

ینی دوباره سلام :)

این چندروز کلی مزاحمت شدم ...

شد ۵ سال و ۵ ماه :)

باید میومدم، میومدم و یه چیزی می گفتم :)

۱۹۷۶ روزه که هر روز دارم با خودم یچیزی میگم. 

زیر لب یه چیزی زمزمه می کنم. 

به آسمون یه چیزی میگم. 

به تاریکی یچیزی میگم. 

سال هاست که فقط دارم یه چیزی رو به زبون میارم. 

یچیزی که خودم دلم نمیخواد بفهممش ولی هی میگم :)

بیا باهم سکوت کنیم و امشب رو به آسمون خیره بشیم. 

اگه داخل غم ها غرق نشیم، شب خوبیه برای همنشینی باتو ...

دوستت دارم مامان. 

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38

سلام مامانمیدونی مامان، روبرو شدن با خود آدم خیلی سخته.  گاهی یچیزایی میگی، مسخره می کنی، اما یهو میبینی همون چیزی رو که مسخره کردیبه سرت اومده ...حالت از خودت بهم میخوره. نمیشه به این آسونیا خود آدم دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38

سلام مامان

همیشه همینجور بوده ...

پنج ساله که همینجوره ...

همیشه اسفند و فروردین برای من اینجوری بوده. 

لعنت به این شبا. لعنت به مغز مریض من. 

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38

سلام ماماناین روزای زندگیم برات عادی شده یا هنوز عجیب غریبن برات ؟میدونی مامان، این حس و حال های عجیب خیلی هم عجیب نیستن. فقط من وانمود به عجیب بودن میکنم. وانمود به فرار کردن. به کف دستم خیره میشم، م دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 19:38